گوشه ای از دردودل سردار قاسمی با شهید آوینی
آقا مرتضی! اگر تو بودی تحمل نمیکردی! تو بودی بعد از فتنه لااقل دو تا مستند میساختی تا فرزند من متوجه شود که از کجا ضربه خورده! بفهمد که به فرمودهی حضرت آقا برای این فتنه 20 سال برنامهریزی شده بود! همه چیز برنامه ریزی شده بود و فقط خدا خواست که نشد.
گر امروز بودی آقا سید مرتضی، تویی که جنگ در بوسنی اهل تسنن را تحمل نیاورده بودی، هر جا که جنگ میشد -در افغانستان، عراق، پاکستان و تاجیکستان- حضور داشتی، امروز با دیدن حوادث بحرین، یمن و مصر چه می کردی؟ بالاخره حتما یک تیم فیلمبرداری به این کشورها میفرستادی، دغدغهی گروههای فیلمبرداری امروز کجا ودغدغههای آوینی کجا!
اگر تو امروز بودی قطعاً دغدغهات دغدغهی ما نبود. تو به هنگام شهادت روی برانکارد، مدام استغاثه میکردی و نام مادرت فاطمه را صدا میزدی. ناگهان سه بار روی همان برانکارد گفتی "اللهم اجعل مماتی فی سبیل الله"، تو حسرت خوب مردن را داشتی! و آخرین صحبتم از نوشتههای خود سید مرتضی: «راستی برای مرگ آمادهای؟ اگر الان ملک الموت سر رسد و تو را به عالم باقی فراخواند هر چند با شهادت، آمادهای؟ دیدم که نه! شهوت زیستن مرا به خاک بسته است، چنگ در خاک زده و ریشه دوانده است و می دانستم که شهدا را پیش از این که مرگشان سررسد، دعوت می کنند و آنان لبیک میگویند و تا چنین نشود، اجل سر نمیرسد. راستی برای مرگ آمادهای؟»