سفارش تبلیغ
صبا ویژن

توصیه‌هایی از مرحوم آیة الله العظمی بهجت در باب زیارت امام رضا علیه السلام
1- زیارت
شما قلبی باشد. در موقع ورود اذن دخول بخواهید، اگر حال داشتید به حرم
بروید. هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید:
«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟»
به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر
یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه السلام به شما
اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه السلام گریه است، اگر اشک
آمد امام حسین علیه السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.
اگر حال
داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید
حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه
بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود
بخواهید.

2- زیارت
امام رضا علیه السلام از زیارت امام حسین علیه السلام بالاتر است، چرا که
بسیاری از مسلمانان به زیارت امام حسین علیه السلام می‌روند. ولی فقط
شیعیان اثنی عشری به زیارت حضرت امام رضا علیه‌السلام می‌آیند.


3- بسیاری
از حضرت رضا علیه السلام سؤال کردند و خواستند و جواب شنیدند، در نجف، در
کربلا، در مشهد مقدس،- هم همین طور - کسی مادرش را به کول می‌گرفت و به
حرم می‌برد. چیزهای عجیبی را می‌دید.
ملتفت باشید! معتقد باشید! شفا
دادن الی ماشاءالله! به تحقق پیوسته. یکی از معاودین عراقی غده‌ای داشت و
می‌بایستی مورد عمل جراحی قرار می‌گرفت. خطرناک بود، از آقا امام رضا
خواست او را شفا بدهد، شب حضرت معصومه علیهاالسلام را در خواب دید که به
وی فرمود:
«غده خوب می‌شود. احتیاج به عمل ندارد!» ارتباط خواهر و برادر را ببینید که از برادر خواسته خواهر جوابش را داده است.

4- همه
زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین
الله مهم است. قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید.
لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه السلام بشمرید. حضرت علیه
السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه
السلام به کسی فرمودند:
از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

5- یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم اولاً قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت.
ثانیاً در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام.

6- حضرت آیت الله العظمی بروجردی رحمة الله مبتلا به درد چشم شدند، فرمودند:
«در روز عاشورا مقداری از گِل پیشانی عزاداری امام حسین علیه السلام را بر
چشمان خود مالیدم، دیگر در عمرم مبتلا به درد چشم نشدم و از عینک هم
استفاده نکردم!

7- پس از حادثه بمب گذاری در حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام حضرت به خواب کسی آمدند، سؤال شد.
«در آن زمان شما کجا بودید؟ فرمودند: کربلا بودم.»
این جمله دو معنی دارد:
معنی اول این که حضرت رضا علیه السلام آن روز به کربلا رفته بودند.
معنی دوم یعنی این حادثه در کربلا هم تکرار شده است. دشمنان به صحن امام
حسین علیه السلام ریختند و ضریح را خراب کردند و در آن جا آتش روشن کردند!

8- کسی وارد
حرم حضرت رضا علیه السلام شد، متوجه شد سیدی نورانی در جلوی او مشغول
خواندن زیارتنامه می‌باشد، نزدیک او شد و متوجه شد که ایشان اسامی معصومین
- سلام الله علیهم - را یک یک با سلام ذکر می‌فرمایند. هنگامی که به نام
مبارک امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ رسیدند سکوت کردند! آن کس
متوجه شد که آن سید بزرگوار خود مولایمان امام زمان- سلام الله علیه و
ارواحنا له الفداء- می‌باشد.

9- در همین
حرم حضرت رضا علیه السلام چه کراماتی مشاهده شده است. کسی در رؤیا دید که
به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شده و متوجه شد که گنبد حرم شکافته شد و
حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از آنجا وارد حرم شدند. تختی گذاشتند
و آن دو بر آن نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند.
روز بعد
آن کس در بیداری به حرم مشرف گردید. ناگهان متوجه شد حرم کاملاً خلوت
می‌باشد! حضرت عیسی و حضرت مریم علیهماالسلام از گنبد وارد حرم شدند و بر
تختی نشستند و حضرت رضا علیه‌السلام را زیارت کردند. زیارت نامه
می‌خواندند. همین زیارت نامه معمولی را می‌خواندند! پس از خواندن
زیارتنامه از همان بالای گنبد برگشتند. دوباره وضع عادی شد و قیل و قال
شروع گردید حال آیا حضرت رضا علیه السلام وفات کرده است؟

10- حرف آخر این که: عمل کنیم به هر چه می‌دانیم. احتیاط کنیم در آنچه خوب نمی‌دانیم. با عصای احتیاط حرکت کنیم.

منبع: کتاب به سوی محبوب، و کتاب برگی از دفتر آفتاب. آیة الله بهجت

تیر باران یک بسیجی








تصویر
زیر یکی از بسیجیان حضرت روح الله را نشان می دهد که در سنگر خود به اسارت
درآمده و پس از دقایقی توسط دشمن بعثی تیرباران شده.







اینقدر واضحه که نیاز به هیچ توضیحی نداره
بعضی ها نیاز دارن که این عکسها را ببینند تا غیرتشان کمی ...
دوستان بیشتر به اعمالمون در ادامه ی راه این بزرگان فکر کنیم...





وصایای جناب شیخ حسنعلی اصفهانی(ره) معروف به نخودکی

فرزند ایشان نقل می کند :

ایشان وصایای خویش را به شرح زیر به من فرمودند:
« ولقد وصینا الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقوا الله....
نیست جز تقوی در این ره توشه ای نان و حلوا را بنه در گوشــــه ای
بالتقوی بلغنا ما بلغنا، اگر در این راه، تقوی نباشد، ریاضات و مجاهدات را
هرگز اثری نیست و جز از خسران، ثمری ندارد و نتیجه ای جز دوری از درگاه حق
تعالی نخواهد داشت. حضرت علی بن الحسین علیهما السلام فرمایند:
« انّ العلم اذا لم یعمل به لم یزدد صاحبه الا کفرا و لم یزدد من الله الاّ
بعدا »
اگر آدمی، یک اربعین به ریاضت پردازد، اما یک نماز صبح از او قضا شود، نتیجه
آن اربعین، هباءً منثوراً خواهد گردید.

بدان که در تمام عمر خود، تنها یک روز، نماز صبحم قضا شد، پسر بچه ای داشتم
شب آن روز از دست رفت. سحرگاه، مرا گفتند که این رنج فقدان را به علت فوت
نماز صبح، مستحق شده ای. اینک اگر شبی، تهجدم ترک گردد، صبح آن شب، انتظار
بلایی می کشم.

بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا می شود که به عکس اتیان
مستحبات، مرتبه او را ترقی می بخشد.
 بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر
به جایی رسیده ام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات
بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به ذراری ارجمند رسول اکرم صلی
الله علیه و آله و سلم است.


اکنون پسرم، ترا به این چیزها وصیت و سفارش می کنم:
اول: آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
دوم: آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که می توانی بکوشی و هرگز میندیش که
فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق، گامی بردارد،
خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
»

در این جا عرضه داشتم: پدرجان، گاه هست که سعی در رفع حاجت دیگران، موجب
رسوایی آدمی می گردد.
فرمودند:
« چه بهتر که آبروی انسان در راه خدا بر زمین ریخته شود.
سوم: آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هر چه داری، در راه ایشان
صرف و خرج کنی و از فقر و درویشی در اینکار پروا منمایی. اگر تهیدست گشتی،
دیگر تو را وظیفه ای نیست.

چهارم: از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوی و پرهیز پیشه خود ساز.
پنجـــم: به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وارهی.
»

در این وقت از خاطرم گذشت که بنابراین لازم است که از مردمان کناره گیرم و در
گوشه انزوا نشینم که مصاحبت و معاشرت، آدمی را از ریاضت و عبادت و تحصیل علوم
ظاهر و باطن باز می دارد، اما ناگهان پدرم چشم خود بگشودند و فرمودند:
« تصور بیهوده مکن، تکلیف و ریاضت تو تنها خدمت به خلق خدا است. »
بعد از آن فرمودند:
« چون صبحگاه روز یکشنبه کار من پایان یافت، اگر حالت مساعد بود، خودت مرا
غسل بده و کفن و دفن مرا مباشرت کن. »

همچنین سفارش کردند که مرحوم دکتر شیخ حسن خان عاملی که طبیب معالجشان بود
ایشان را به جانب قبله کند و آداب میت را اجرا نماید. و به مرحوم سید مرتضی
روئین تن مدیر روزنامه طوس نیز فرمودند:
« شما هم صبح یکشنبه بیائید و بعد از فوت من یکساعت بالای سر من قرآن
بخوانید. »
مرحوم سید ظاهری زننده اما باطنی عجیب داشت .
salehin.com

التماس دعـــــــــــــا....

رسم گمنامی
پنج شنبه 89/7/15 | رحیمی
رسم گمنامی
در فرهنگ اسلامی به دور از شهرت و معروفیت و پرهیز از سروصدا و هیاهو و
اسم و رسم پراکندن بسیار تاکید شده است و گمنامی و ناشناخته بودن هم فضیلت
است و هم نعمت. چراکه مؤمن در سایه‏سار گمنامی و ناشناختگی با آرامش
بیشتری می‏تواند در تربیت نفس خویش بکوشد و از آفات فراوان شهرت در امان
بماند.
امیرمؤمنان علی(ع) در تبیین صفات مؤمنان می‏فرمایند: «المؤمن خَمول»
یعنی مؤمن، گمنام است و در جای دیگر گمنامی را نعمتی الهی برمی‏شمارند:
«الخُمول نعمة» و این سخن را چنین مدلّل می‏فرمایند که: «المرء لنفسه ما
لم یعرف؛ فإذا عرف صار لغیره» یعنی انسان تا زمانی که شناخته‏نشده و گمنام
است برای خودش است ولی آنگاه که شناخته شد برای دیگران خواهد شد.

چون کسی که معروف و شناخته شده است دائماً باید در صدد تأمین خواست و نظر
دیگرانی باشد که او را می‏شناسند و از این رهگذر گاه ممکن است در جهت
تأمین خواست دیگران گرفتار مخالفت با خواسته‏های پروردگار شود. زیرا
بسیاری از خواهش‏های دیگران، خواسته‏های نفسانی و در تعارض با اوامر الهی
است و اگر کسی خود را نساخته باشد و نتواند در برابر چنین خواسته‏های
باطلی مقاومت کند، گرفتار سخط الهی خواهد شد.
اما گمنامان از یک سوی از چنین مهلکه‏ای در امانند و از سوی دیگر از فرصت
گمنامی برای تزکیه و تربیت خویش بهره‏ها می‏برند‍؛ و چه زیباست آنجا که
چنین مردانی، این خمول و گمنامی را از نشئه‏ی حیات مادی دنیوی با خود به
نشئه‏ی حیات معنوی پس از مرگ نیز می‏برند و هم‏چنان که گمنام بودند، گمنام
می‏مانند.
آری، «شهدای گمنام» همان مؤمنانی هستند که ترجیح دادند در خلسه‏ی خمول
عارفانه‏شان باقی بمانند و از شراب طهور گمنامی دو سه پیمانه‏ای بیشتر
بنوشند تا ما زمینیان خاکی پای در گِل مانده‏ی کور و کر آنها را نشناسیم
تا ایشان در این گمنامی و شیدایی، بیشتر و بهتر به مداوای امراض روحی ما
دنیازدگان شهوت‏پرست شهرت‏طلب بپردازند و من و تو را از خواب غرور و نخوت
و غفلت بیدار کنند.
«شهید گمنام» حقیقتی است که دو فضیلت را در خود جمع کرده است: «شهادت» و
«گمنامی»؛ و هر یک از این دو فضیلت به تنهایی برای برنده شدن در مسابقه‏ی
معنویت و رسیدن به درجات عالی قرب الهی کافی است.
پس باید گفت شهید گمنام از سایر شهدا هم بالاتر و بافضیلت‏تر است و در
نتیجه دست او در پیش‏گاه الهی بازتر است و مشکل‏گشاتر است؛ چون خدا به او
محبت ویژه‏ای دارد اگر او از خدا چیزی بخواهد یا از کسی شفاعت کند، خدا
حتماً خواسته‏اش را اجابت می‏کند.
مزار شهید گمنام هم، هم‏چون فانوس پرفروغی، راه‏گم‏کردگان دریای پرتلاطم
این دنیا را به ساحل نجات و هدایت می‏خواند و نور امید را بر دل‏های
کشتی‏شکستگان اقیانوس معنویت می‏تاباند.

رسول خدا(ص) می‏فرمایند: «إنّ الله یحبّ الأتقیاء الأخفیاء الذین إذا
غابوا لم یفتقدوا و إذا حضروا لم یعرفوا؛ قلوبهم مصابیح الهدی...» یعنی
خدای متعال بندگان پرهیزگار پنهان خود را دوست می‏دارد؛ همانان که در عین
ناپیدایی، گم نشده‏اند و در عین حضور، ناشناخته‏اند؛ آنان دل‏هایشان چراغ
هدایت است...

پس چه کوته‏بین است آنکه بر مزار شهید گمنام، غصه‏ی گمنامی او را می‏خورد
یا دلش به حال او می‏سوزد که چرا گمنام شده و مادری یا خواهری یا پدری و
برادری ندارد تا بر سر قبر او به یادش بگرید و شیون سر دهد. چنین کسانی نه
مرتبه‏ی والای شهادت را می‏شناسند و نه از فضیلت گمنامی و خمول چیزی
می‏فهمند.

و چه تنگ‏نظرند آنان که برافراشته‏شدن این مشعل‏های فروزان هدایت و
پراکنده‏شدن شمیم خوش مجاهده‏ی مخلصانه‏ی گمنامانه‏ی بهترین جوانان این
سرزمین در نقطه‏نقطه‏ی این خاک مقدس را برنمی‏تابند و تدفین شهدای گمنام
در شهرها را پراکندن غم و اندوه و سیاهی و تباهی و ناامیدی می‏انگارند.
اینان نیز بیماردلانی هستند که هنوز «شهید گمنام» را نشناخته‏اند و ما
برای شفای آنان دعا می‏کنیم.

و چه نفاق‏آلودند کسانی که به‏خاطر اغراض پست سیاسی‏شان با تدفین شهدای
گمنام در دانشگاه‏ها مخالفت می‏ورزند و خود را به ظاهر پیرو راه شهدا و
به‏دنبال حفظ کرامت و قداست آنان معرفی می‏کنند. اینان آن‏قدر خبیثند که
دعای پیامبر خدا(ص) هم در حقّ‏شان مستجاب نخواهد شد و ما نیز آنان را
نفرین می‏کنیم تا در دنیا و آخرت به خواری و خذلان گرفتار آیند. (سواء
أستغفرت لهم أم لم‏تستغفر لهم لن یغفر الله لهم)

«شهید گمنام» حقیقتی آسمانی است که برای شناخت
او باید آسمانی شوی و به همین دلیل است که در روایات، آنان را «مجهولون فی
الأرض و معروفون فی السماء» می‏خوانند، یعنی گمنام در زمین و نام‏دار در
آسمان؛ و چه زیبا رهبر عزیزمان در شأن آنان فرموده‏اند:
آن انسانی که در راه دفاع از ملت، دفاع از کشور، دفاع از عدالت، دفاع از
حقیقت، مقابله در مقابل تجاوز و زورگویی و دست‏اندازی مراکز قدرت جهانی
وارد میدان می‏شود، او برای ارزش می‏جنگد؛ اگر هیچ کس هم او را نشناسد و
گمنام بمیرد و گمنام بماند هم ، در ملکوت آسمان‏ها فرشتگان الهی او را با
سر انگشت به هم نشان می‏دهند. او نمی‏میرد؛ «و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی
سبیل الله امواتاً» این‏ها را مرده مپندارید؛ این‏ها زندگان جاویدند؛ منبع
احسانند.
..

سید کمیل باقر زاده
.khomool.ir
دفاع مقدس
پنج شنبه 89/7/1 | رحیمی


هشت سال دفاع ؛ 30 سال پایداری مبارک باد






برای شادی روح شهدا 5 صلوات هدیه فرمائید.





   1   2      >

تمامی حقوق مادی و معنوی " یاد یاران " برای " رحیمی " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم