بیشک انسان شاهکار خلقت و اشرف مخلوقات است.خداوند آنگاه که انسان را خلق کرد، فرمود:«فتبارک اللّه احسن الخالقین» روشن است که این برتری به تجمّلات و امور ظاهری نیست. رمز و راز برتری انسان در دو مطلب نهفته است: 1. انسان در کسب کمالات معنوی میتواند تا بینهایت به سوی خدا حرکت کند و از ملک پرّانشود. چنین خصوصیتی فقط مخصوص انسان است، زیرا فرشتگان هر یک دارای مقام و مرتبت معین و مشخصی هستند و نمیتوانند از آن فراتر روند، برعکس انسان با توجه به روحیه بینهایت طلبی که دارد،میتواند همچنان به سوی کمال حرکت کند و منازل معنوی را یکی پس از دیگری طی کند. اینها همه زمانی ارزشمنداند که به فعلیت برسند و این منازل به عرصه ظهور و بروز برسند. در غیر این صورت دستمایه افتخاری وجود نخواهد داشت تا انسان به آنها تفاخر کند. 2. انسان دارای روح جاودانه و باطن فنا ناپذیر و ابدی است. به گونهای که هیچگاه غبار زوال و نابودی بر آن نمینشیند و این به خاطر آن است که روح خدایی در انسان نهفته است:«و نفخت فیه من روحی» انسان همواره از مرحلهای به مرحله دیگر و از عالمی به عالم دیگر میرود، ولی هیچگاه نابود نمیشود. از مادر متولد و به این دنیا پا میگذارد و از اینجا به عالم برزخ و قیامت و در نهایت به سرای ابدی و دیار همیشگی ـ بهشت یا جهنم ـ سفر او پایان میپذیرد. تنها چیزی که میتواند انسان را از خواب غفلت بیدار کند، توجه به این نکته است که انسان همواره زنده و پاینده است و فقط منزل عوض میکند و از این عالم به عالم دیگر میرود. حال این انسانی که فنا نمیپذیرد و تنها از جهانی به جهان دیگر می رود، چه چیزهایی را میتواند با خود ببرد و از همه مهمتر چه اموری در این سفر به درد او میخورد؟ و چه چیزهایی او را در این سفر همراهی میکنند و ملازم او هستند؟ سه چیز با انسان به عالم آخرت میآیند و در هیچ منزلی او را تنها نمیگذارند و انسان در تمام مراحل با آنها حشر و نشر دارد: ایمان، اخلاق ، عمل. 1. ایمان: انسان وقتی از این دنیا جدا میگردد و سفر آخرتی را آغاز می کند، این احساس به او دست میدهد که باید از خیلی چیزها جدا شود و آنها را ترک کند و ادامه سفر را بدون آنها طی کند. بعضی امور هستند که همان ابتدا انسان از آنها قطع امید می کند. مثل: زن، فرزند، جاه، مال، مقام و …برخیامور مثل علوم و دانشهایی که انسان سالیان سال برای به دست آوردن آنها رنج و مرارت و سختی کشیده استدر اولین فشار جان کندن و وارد شدن به عالم آخرت او را رها می کنند و از او جدا میشوند. اموال و اولاد و علوم همه و همه برای این دنیا هستند. و لذا آنها را باید گذاشت و رفت و مهمترین چیزی که با او میماند و او را همر اهی میکند ایمان به خدا و جهان غیب و پیامبران و امامان و کتب آسمانی است که او را هدایت میکنند و برای او نور میشوند. ایمان رنگ و شکل جاودانه دارد که از روح انسان جدا نمیگردد، برخلاف علم که فناپذیر است و رنگ دنیایی دارد. علم چراغ و روشنایی دهندهی این دنیاست و ایمان چراغ و هدایت گر این دنیا و آن دنیاست. ممکن است سؤال شود: با توجه به زوال پذیری و نابودی علم، چه ارزشی میتوان برای آن بیان کرد؟ باید گفت که: علم ابزاری است سودمند که میتوان دو ارزش مهم برای آن برشمرد و به خاطر این دو ارزش،هیچگاه نباید از آن صرف نظر کرد و از آن دست کشید: ـ علم زمینه ساز ایمان است، برای ایمان آوردن باید بدانیم و علم داشته باشیم تا تسلیم شویم.اگر علم نباشد، ایمان دوام نخواهد یافت. علم را می توان به ایمان تبدیل کرد و لباس جاودانه بر آن پوشاند؛ اما اگر علم و دانش به معاد، در حدّ همان علم بماند، دنیایی خواهد بود و جاودانه نمیگردد. ـ علم میتواند به عنوان عمل صالح، ابزاری پرقدرت برای تأمین سعادت جاودانی انسان به حساب آید، یعنی میتوان علم را مانند قدرت و ثروت در راه تأمین آخرت بکار گرفت و در واقع وقتی علم از انسان جدا می شود و در دنیا میماند، میتوان با نتایج بدست آمده از آن بهرهمند گردید. اولین مرحله ورود به عالم آخرت،ورود به قبر است و در آنجا دو فرشته به سراغ انسان میآیند و از پروردگار،پیامبر(ص) و کتاب آسمانی و امام شخص سؤال میکنند، تصور برخی بر این است که پاسخ به این سؤالات بسیار آسان است و همگان ،حتی افراد کم سواد هم قادرند به آنها پاسخ دهند؛لیکن با توجه به مطالب یاد شده و این نکته که همه معلومات بر اثر فشار جان کندن فراموش میشوند و دیگر آنچه را که در دنیا آموخته در آخرت نخواهد داشت و تنها ایمان است که ما را همراهی میکند، میتوان فهمید که پاسخ دادن به این سؤالات چقدر دشوار و سخت خواهد بود و کسی می تواند به آنها پاسخ دهد که به این امور ایمان داشته باشد و با ایمان به خدا و پیامبر و ائمه(علیهم السلام) و قرآن کریم عمر خود را سپری کرده باشد و اگر در زندگی این امور در حد لقلقه زبان باشند، فرد در آنجا قادر به پاسخ دهی نخواهد بود و اصلاً چیزی به یادش نمیآید و به شکل فردی لال ظاهر میشود. 2. اخلاق: انسانها در دنیا به یک شکل هستند و این همان صورتی است که خداوند انسان را بر اساس آن ساخته و بهترین تصویر و زیباترین شکل را به او بخشیده است، اما در عالم آخرت کسانی به شکل انسان محشور می شوند که خلق و خوی انسانی داشته باشند؛وکسانی که درنده خو باشند به شکل درندگان به قیامت خواهند آمد و انسان متکبّر به شکل مورچه و فرد حرامخوار به شکل خوک و خرس به صحرای محشر وارد خواهند شد. از این روی چنین به دست میآید که با هر اخلاقی که انسان در دنیا داشتهباشد آن اخلاق شکل آخرتی او را تشکیل میدهد . «یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا؛روزی که در صور دمیده شود، آنگاه شما گروه گروه بیایید».در ذیل این آیه پیامبر(ص) فرمودند: «برخی از امّت من به ده صورت محشور میشوند:میمون، خرس، سرنگون، کور، کر و …». 3. اعمال: رفتار انسان ـ خوب یا بد ـ جایگاه انسان را در آخرت میسازد. بهشت و جهنم ساختهی خود انسان است و این انسان است که با عمل خوب خود بهشت میسازد و یا با اعمال زشت و ناپسند خویش جهنم را برای خود فراهم میکند. بهشت و جهنم انسان از پیش ساخته نشده است که انسان را به آن وارد کنند. خود فرد است که با اعمال خوب و بد خویش آن دو را میسازد و خود را مستحق آن میگرداند. مطلب در این باب بسیار گسترده است ؛لیکن در ذیل تنها به دو روایت بسنده میکنیم: امام صادق(ع) فرمود:پیامبر(ص) فرمودند: وقتی مرا به آسمان بردند و وارد بهشت شدم، در آن جا فرشتگانی را دیدم که با خشتی از طلا و خشتی از نقره ساختمان میساختند و گاهی دست از کار میکشیدند. بدانها گفتم:شما چرا گاهی کار میکنید و زمانی دست از کار می کشید؟ جواب دادند: ما منتظر مصالح هستیم. به آنها گفتم: مصالح شما چیست؟ پاسخ دادند:«سبحان اللّه» ، «الحمدللّه» ، «لا اله الا الله» و «اللّه اکبر» که مؤمن در دنیا میگوید. وقتی ذکر میگوید، میسازیم،وقتی ساکت می شود ما دست از کار میکشیم.1 پیامبر(ص) فرمودند: هر کس«لا اله الا اللّه»، «الحمدللّه»،«سبحان اللّه»و «اللّه اکبر» بگوید خداوند برای هر ذکر او درختی برای او در بهشت میکارد. شخصی از قریش گفت: ای پیامبر خدا! بنابراین ما در بهشت درختان بسیار داریم، حضرت فرمودند: بله؛ لیکن مواظب باشید، آتش نفرستید تا آنها را بسوزاند؛ زیرا خداوند می فرماید:«یا ایها الذّین آمنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و لا تبطلوا اعمالکم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از خدا و رسول اطاعت کنید و اعمال نیک خود را باطل و بیاثر نسازید.»2 از توجه به مطالب فوق این مطلب به دست میآید که انسان جاودانه است و نیز ایمان اخلاق و اعمال جاودانه میباشند و هیچگاه از انسان جدا نمیگردند. 1 .بحار الانوار، ج 90، ص 170، کتاب ذکر دعا، باب 2، ح 7 2 .بحار، ج 90، ص 168 حوزه |