حکایتی است عجیب بین ما و شهدا!
حکایتی غریب! ما قبرستان نشنیان عادات سخیف و روزمرهگیها را کی راهی به عرشنشینان الهی و آنهایی که در کرانهی ازلی و ابدی وجود برنشستهاند و قهقهه زنان مستانه ابدیت و شادی کنان وصل دوست (عندربهم یرزقون) هستند، راهی هست؟
ما کجا و شهدا کجا؟!
آنها اهل تکلیف و وظیفه بودند و ما...!
آنها اهل الله بودند و ما...!
آنها عبدالله بودند و ما...!
آنها کوچه پس کوچههای قرآن و نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و ادعیه را بهتر از کوچههای شهر میشناختند و ما...!
آنها راههای آسمان را بهتر از راههای زمینی میدانستند و ما...!
آنها چشمشان چشم خدا،
گوششان گوش خدا،
دستشان دست خدا،
پایشان پای خدا،
قلبشان قلب خدا شده بود و ما...!
بیائیم طبق سفارش پیامبر اکرم(ص) به حضرت علی(ع) در این زمان خود را با شهدا به آسمان، به خدا پیوند بزنیم.
آنجا که میفرمایند:
1- وقتی دیدی مردم مشغول انجام فضایل و مستحبات هستند، تو بکوش واجبات را به خوبی انجام دهی.
2- وقتی دیدی مردم مشغول کارهای دنیایی هستند، تو مشغول کارهای آخرت باش.
3- وقتی دیدی مردم سرگرم عیبجویی دیگران هستند تو در جستجوی عیبهای خود و دفع آن باش.
4- وقتی دیدی مردم به زینت و آرامش دنیای خود مشغول هستند، تو مشغول زینت آخرت باش.
5- وقتی دیدی مردم مشغول زیاد کردن عمل هستند، تو مشغول خوب کردن عمل باش.
6- هر گاه دیدی مردم به این و آن متوسل میشوند، تو به خدا متوسل شو.
نورآسمان