سفارش تبلیغ
صبا ویژن
راز سربلند موسی
پنج شنبه 90/1/18 | رحیمی

چهل حدیث در باب اعجاز صلوات بر محمّدو آل محمد (ص)2

راز سربلند موسی


صلوات در امت های پیش از اسلام

[ 23 ] وقتی که حضرت موسی علیه السلام در کوه طور با حضرت باری تعالی مناجات نمود، خدای متعال به او فرمود:

«ای موسی! بر تو باد که از کبر دوری کنی و گردن کشی ننمایی؛ چرا که اگر همه خلایق دنیا، یک ذره کبر داشته باشند، جای آن ها را دوزخ قرار خواهم داد و به عذاب دردناک گرفتار می نمایم؛ اگرچه تو باشی یا ابراهیم خلیل و یا فرزندت اسماعیل باشد.

ای موسی! اگر می خواهی به تو زیاد نزدیک شوم و از تو راضی شوم، زیاد صلوات بر حبیب من، محمد بفرست، که صلوات فرستادن بر او موجب رفعت تو می شود.

سپس موسی علیه السلام بر محمد و آلش صلوات فرستاد و خداوند هم لوح شش گانه ای به او اهدا نمود و فرمود:

«ای موسی! لوح را بردار! »

موسی علیه السلام آن را برداشت و عرض کرد: «خداوندا، این محمد کیست که من با صلوات فرستادن به او نزدیک می شوم؟» ندا آمد: «ای موسی! بدان که اگر به خاطر محمد صلی الله علیه و آله و آلش نبود تو را نمی آفریدم و تو باید به فضل و کرامت فراوانی که به او داده ای معترف شوی.»

حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: «پروردگارا! مرا دوست دارید یا محمد را؟» خطاب رسید: ای موسی تو را منزلت و مکالمت است و برای محمد منزلت و دوستی است. اکنون بدان که دوست عزیزتر است از سخن گو و بدان که مناجات تو با من در طور سیناست و مناجات محمد با من در عرش است: «دَنی فَتَدَلّی فَکانَ قَابَ قَوْسَینِ أَوْ أَدْنی».(46)

هم چنین در احادیث آمده است:

خداوند متعال به حضرت موسی علیه السلام فرمود:

یا موسی! من در وقت سخن گفتن با تو ده هزار گوش به تو دادم تا توانستی کلام مرا بشنوی و ده هزار زبان به تو ارزانی داشتم تا بتوانی جواب مرا بدهی. با این همه عنایاتی که به تو کردم، هر وقت که بر حبیب من محمد، صلوات بفرستی در نزد من محبوب تر می شوی.(47)


خلاصی از دشواری ها

در ذیل تفسیر آیه «وَإِذْ أَنجَینَاکمْ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ» آمده است:

[ 24 ] «وَ کانَ مِنْ عَذَابِهِمُ الشَّدِیدِ أَنَّهُ کانَ فِرْعَوْنُ یکلِّفُهُمْ عَمَلَ الْبِنَاءِ عَلَی الطِّینِ وَ یخَافُ أَنْ یهْرَبُوا عَنِ الْعَمَلِ فَأَمَرَ بِتَقْییدِهِمْ وَ کانُوا ینْقُلُونَ ذَلِک الطِّینَ عَلَی السَّلالِیمِ إِلَی السُّطُوحِ فَرُبَّمَا سَقَطَ الْوَاحِدُ مِنْهُمْ فَمَاتَ أَوْ زَمِنَ لا یحْفِلُونَ بِهِمْ إِلَی أَنْ أَوْحَی اللَّهُ إِلَی مُوسَی علیه السلام قُلْ لَهُمْ لا یبْتَدِئُونَ عَمَلاً إِلاّ بِالصَّلاةِ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیبِینَ لِیخِفَّ عَلَیهِمْ فَکانُوا یفْعَلُونَ ذَلِک فَیخِفُّ عَلَیهِمْ».

بنی اسرائیل با ذکر صلوات بر محمد و آل او، از مشکلات و دشواری های فرعون، از سختی و بیگاری هایی که از سوی عمال فرعون مقرر شده بود، نجات می یافتند. بنی اسرائیل بر اثر کار اجباری فرعون، از پای در می آمدند، تا آن که از سوی خدا، به موسی وحی شد که به آنان (بنی اسرائیل) صلوات بر محمد و آل محمد را تعلیم داده تا موجب تخفیف در سختی های آنان شود.(48)

آری! دقت در موارد فوق نشان می دهد که ذکر صلوات به عنوان ذکر حیات بخش در دوران پیش از اسلام می درخشید.


قضیه گاو بنی اسرائیل

گرچه داستان مقتول بنی اسرائیل که سرانجام آن به خریدن گاوی منجر گشته و عاقبت آن مسأله مستور و پشت پرده ای را بر ملا ساخته است، به گونه های مختلفی در تفاسیر و احادیث مربوطه به چشم می خورد که یکی از آن ها عبارت است از این حدیث که:

[ 25 ] «قتل شخص فی بنی إسرائیل و لم یعلم قاتله، فأمرهم اللّه أن یذبحوا بقرة، و هذه البقرة لها صفات خاصّة و نادرة و لم تکن إلاّ عند شاب من بنی إسرائیل أراه اللّه عزّ و جلّ فی منامه محمّداً و علیاً و طیبی ذریتهما، فقالا له: إنّک کنت لنا ولیاً محبّاً و مفضّلاً، و نحن نرید أن نسوق إلیک بعض جزائک فی الدنیا، فإذا راموا شراء بقرتک فلا تبعها إلاّ بأمر أمّک، فإنّ اللّه عزّ و جلّ یلقّنها ما یغنیک به و عقبک.

ففرح الغلام ، و جاءه القوم یطلبون بقرته، فقالوا بکم تبیع بقرتک هذه؟ قال: بدینارین، و الخیار لأمّی. قالوا: قد رضینا بدینار فسألها، فقالت: بأربعة. فأخبرهم، فقالوا: نعطیک دینارین. فأخبر أمّه، فقالت: بثمانیة.

فما زالوا یطلبون علی النصف ممّا تقول أمّه، و یرجع إلی أمّه، فتضعف الثمن حتّی بلغ ثمنها مل ء مسک ثور، أکبر ما یکون ملوءه دنانیر، فأوجب لهم البیع. ثمّ ذبحوها، و أخذوا قطعة و هی عجز الذنب الذی منه خلق ابن آدم، و علیه یرکب إذا

أعید خلقاً جدیدا، فضربوه بها، و قالوا اللهمّ بجاه محمّد و آله الطیبین لمّا أحییت هذا المیت، و أنطقته لیخبرنا عن قاتله.

فقام سالماً سویاً و قال: یا نبی اللّه قتلنی هذان ابنا عمّی، حسدانی علی بنت عمّی فقتلانی، و ألقیانی فی محلة هوءلاء لیأخذا دیتی منهم.

فأخذ موسی علیه السلام الرجلین فقتلهما، و کان قبل أن یقوم المیت ضرب بقطعة من البقرة فلم یحی، فقالوا: یا نبی اللّه أین ما وعدتنا عن اللّه عزّ و جلّ؟ فقال موسی علیه السلام : قد صدقت، و ذلک إلی اللّه عزّ و جلّ».

در میان بنی اسرائیل، کسی را کشته بودند و قاتل او معلوم نبود. از جانب خدا مأمور شدند گاوی را بکشند که دارای صفات ویژه ای باشد؛ ولی چنان گاوی را پیدا نکردند. در حالی که جوانی از بنی اسرائیل چنین گاوی داشت، ولی آنان اطلاع نداشتند. شبی در خواب به آن جوان الهام می شود که چون تو بر محمد و آل محمد صلوات می فرستی، جزای تو را در این دنیا به تو می رسانیم. در خواب، به جوان بنی اسرائیلی الهام می شود که گروهی از بنی اسرائیل روزی جهت خریدن گاو سراغ تو می آیند. شما گاو را نمی فروشی ، مگر به امر مادرت و اگر چنین کنی ثروت بسیاری برای خود و فرزندانت به دست می آید.

آن جوان از چنین خوابی شاد گردید. وقتی صبح شد گروهی از بنی اسرائیل به منزل آن جوان آمدند که گاوش را بخرند.

باب گفتگو شروع شد و به جوان گفتند که گاوت را چند می فروشی. گفت: «دو دینار، ولی اختیارش دست مادرم می باشد.» گفتند! ما یک دینار می خریم.» آن جوان با مادر خود مشورت کرد. مادرش گفت: «به چهار دینار بفروش.» جوان گفت: «مادرم می گوید چهار دینار.» خریداران گفتند: «ما دو دینار می خریم.» جوان دوباره با مادر مشورت کرد که مادرش گفت: «صد دینار.» خریداران گفتند: «ماپنجاه دینار می خریم.» آن چه خریداران راضی می شدند، مادر قیمت گاو را بالاتر می برد. تا آن جا که گفت: «باید پوست گاو را از طلا پر سازند.»

گاو را خریدند و کشتند. استخوان بیخ دم او را گرفتند و بر آن مرده زدند و گفتند: «خداوندا! به حق محمد و آل طیبین او علیهم السلام مرده را زنده گردان و به سخن درآور تا ما را خبر دهد که کی او را کشته است.»

ناگاه آن کشته به امر و اذن خداوند به برکت قسم ها و ذکر صلوات بر محمد و آل او صلی الله علیه و آله ، صحیح و سالم برخاست و به موسی علیه السلام عرض کرد: «ای پیغمبر خدا! این دو پسر عموی من بر من حسد بردند و به خاطر دختر عمویم مرا کشتند. بعد از کشتن، مرا در محله این گروه انداختند که دیه مرا از ایشان بگیرند.» پس موسی علیه السلام آن دو را کشت و آن گاه خدا پوست آن گاو را آن چنان گشاد و بزرگ کرد تا آن که از پنج هزار اشرفی پر شد.

سپس بعضی از بنی اسرائیل گفتند: نمی دانیم که کدام عجیب تر است: زنده شدن این مرده به اذن خدا یا به سخن درآمدن صاحب این گاو؟ پس وحی آمد: ای موسی، به بنی اسرائیل بگو که هرکه از شما می خواهد که من زندگانی او را در دنیا نیکو گردانم و در بهشت محل او را عظیم سازم و او را در آخرت با محمد و آل طیبین او صلی الله علیه و آله هم صحبت نمایم، مثل این جوان عمل کند. به درستی که این جوان از موسی علیه السلام شنیده بود ذکر محمد و آل طاهرین او چقدر پر ارج است و پیوسته برایشان صلوات می فرستاد و ایشان را از جمیع خلایق انس و جن و ملایکه جدا می دانست و به این سبب مال عظیمی برایش میسر شد.

سپس جوان به موسی علیه السلام گفت: «ای پیغمبر خدا، حالا من چگونه این همه مال را حفظ کنم؛ با بودن این همه دشمنان و این همه حسودان.» حضرت موسی در جواب می فرمود: بخوان برای این همه مال، صلوات بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله چنان چه بیش از این می خواندی. همان اعتقاد درست تو برای صلوات بود و به برکت همان صلوات ها بود که این همه مال گران قیمت به دست تو آمد. پس به ذکر صلوات هایت ادامه بده، تا خدای بزرگ و قادر و توانا این مال تو کند، خدا ضرر او را رفع نماید. «در این وقت آن جوان زنده شد. چون این سخنان موسی علیه السلام و جوانِ صاحب گاو را شنید تشویق شد که از حضرت موسی کمک بگیرد و گفت: خداوندا، تقاضا می کنم از تو به آن چه این جوان از تو تقاضا نمود، از صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد و متوسل شدن به انوار مقدّسه ایشان، که مرا باقی بداری در دنیا که برخوردار شوم از دختر عموی خود و خوارگردانی دشمنان و حسودان مرا و خیر زیادی به سبب صلوات بر محمد و آل محمد به من عطا کنی. پس از آن از سوی خدا به موسی گفته شد که این جوان را به برکت توسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله ، 130 سال عمر دادم که در این مدت صحیح و سالم باشد و در قوای او ضعفی حادث نشود. از زوجه خود، دختر عمویش بهره مند گردد و چون این مدت منقضی شود ، هر دو را با یکدیگر از دنیا می برم و در بهشت خود جا می دهم که در آن جا متنعم باشند.

سپس از خدا وحی آمد : «ای موسی! اگر کشنده این جوان از من مثل تقاضایی که این جوان کرده می نمود و متوسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد می شد و از عمل خود توبه می کرد و از من می خواست که رسوایش نکنم، او را رسوا نمی کردم و اذهان و خاطر بنی اسرائیل را از پیدا کردن قاتل دور می کردم. اگر بعد از رسوایی توبه می کرد و متوسل به انوار مقدّسه محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله می شد، عمل او را از خاطره های مردم بیرون می بردم و در دل اولیای مقتول می انداختم که از قصاص او بگذرند.»

بعد از مدتی، آن قبیله بنی اسرائیل که گاو را خریداری کرده بودند، نزد حضرت موسی علیه السلام آمدند و گفتند: «ای موسی! ما با لجاجت، خود را به پریشانی مبتلا نموده ایم و تمام اموالمان را به بهای گاو از دست دادیم. پس دعا کن خداوند روزی ما را زیاد فرماید.»

موسی علیه السلام فرمود: وای بر شما! مگر نشنیدید دعای آن جوان را و آن مقتول زنده شده را؟ مگر ندیدید چه فایده ها بر دعاهای این ها (صلوات بر محمد و آل محمد) می کردند؟ پس شما نیز متوسل به ذکر صلوات و درود بر محمد شوید.»

آن گاه گروه بنی اسرائیل متوسل به ذکر صلوات و درود بر محمد و آل محمد شدند و خدا را قسم به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله دادند تا اینکه فقر و احتیاجشان برطرف شود. سپس خدا به حضرت موسی علیه السلام وحی نمود که بگو به ایشان که بروند به فلان خرابه و فلان موضع را بشکافند که در آن جا ده هزار دینار هست. بردارند و هرچه را که از هرکسی گرفته اند رد نمایند و زیادی را میان خود تقسیم کنند تا اموالشان چند برابر گردد.(49)


توسل بنی اسرائیل

بنی اسرائیل که به وساوس ساری، مرتد گشته بودند ، به عملیات توبه روی آورده بودند که عبارت بود از این که در جایی تاریک با شمشیر آخته به کشتن یکدیگر می پرداختند که قاتل و مقتول به بهشت راه یابند. پس از اعلام قبولی آن توبه از سوی خدا هرکس که زنده می ماند گناه آنها بخشوده می شد.

[ 26 ] راوندی در کتاب قصص الانبیاء(50) می نویسد: قوم موسی کلیم بر اثر متابعت از «سامری» از خط حق، فاصله گرفته بودند. آنان از سامری سؤال کرده بودند : «آیا این گوساله خداست؟» پاسخ داد: مگر شجر با موسی سخن نگفت؟ این گوساله بسان آن شجره است.

سامری کسی را گماشته بود تا به گونه ای ماهرانه به دور از چشم مردم در گوساله می دمید و در آن سخن می گفت ، ولی مردم گمان می کردند که خداست که از طریق گوساله حرف می زند. این قوم ششصد هزار نفر بودند که فقط دوازده هزار نفر آنان در صراط حق، باقی مانده و بقیه، به «سامری» گرویده بودند. سرانجام از کار خود پشیمان گشته ، دست از ارتداد خود کشیدند و به عملیات «توبه» تن دادند و به عنوان تجلّی توبه با شمشیر آخته، به جان یکدیگر افتادند. آنها به امر موسی دست به کشتن یکدیگر زدند. و وقتی که از این عمل به ستوه آمدند، به توسل به «پنج تن» اهلبیت اسلام علیهم السلام دست زدند آنان با حالت ناله و زاری در هنگام توسل این چنین، در پیشگاه خدا دعا کردند:

«یا رَبَّنا بِجاهِ محمّد، الأکرَم وَ بِجاهِ عَلِی الأَفْضَلَ الأعْلَمَ وَ بِجاهِ فَاطِمَة الفُضْلی وَ بِجاهِ الْحَسَن والحسین و بِجاهِ الذرّیةِ الطَّیبین مِن آلِ طه وَ یاسینَ لمّا غَفَرْتَ لَنا ذُنُوبَنا وَ غَفَرْتَ هَفَواتَنا وَ اَزَلْتَ هذا الْقَتْلَ عَنّا».

در این هنگام از آسمان به موسی کلیم ندا رسید که آنان دست از قتل بکشند. (یعنی توبه آنان پذیرفته شد).

صلوات و رنج شیطان

[ 27 ] روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از راهی عبور می کرد. شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است. از او پرسید: «چرا به این روز افتاده ای؟» گفت: «یا رسول اللّه ! از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.» پیامبر فرمودند: «مگر امت من با تو چه کرده اند؟»

گفت: یا رسول اللّه ! امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصایص را ندارم.

اول این که هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.

دوم این که با هم مصافحه می کنند.

سوم آن که هرکاری را می خواهند انجام دهند انشاء اللّه می گویند.

چهارم آن که استغفار از گناهان می کنند.

پنجم این که تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند.

ششم آن که ابتدای هر کار بسم اللّه الرحمن الرحیم می گویند.


برترین اعمال [پیامی از برزخ]

در احادیث آمده است که:

[ 28 ] «عَنْ أَبِی عَلْقَمَةَ قال: صَلَّی بِنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الصُّبْحَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَینَا فَقَالَ: مَعَاشِرَ أَصْحَابِی رَأَیتُ الْبَارِحَةَ عَمِّی حَمْزَةَ بْنَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ أَخِی جَعْفَرَ بْنَ أَبِی طَالِبٍ... فَدَنَوْتُ مِنْهُمَا فَقُلْتُ: بِأَبِی أَنْتَُما أَی الاْءَعْمَالِ وَجَدْتُمَا أَفْضَلُ؟ قَالا: فَدَینَاک بالآبَاءِ وَالامُّهاتِ وَجَدْنَا أَفْضَلَ الاْءَعْمَالِ الصَّلاةَ عَلَیک وَ سَقْی الْمَالِ وَ حُبَّ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ علیه السلام ».

ابو علقمه می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله بعد از نماز صبح رو به ماکرد و فرمود: اصحاب من! دیشب عمویم حمزه و برادرم جعفر (طیار) را در خواب دیدم. به آن دو نزدیک شدم و گفتم: «پدر و مادرم فدایتان، کدام عمل را برتر یافتید؟»

پاسخ دادند: پدر و مادر ما فدایت، ما صلوات بر تو، تشنه را سیراب کردن و محبت علی بن ابی طالب علیه السلام را برترین اعمال یافتیم.(51)

 

 

 

صلوات و رمضان

گرچه در فصل پیش راجع به اولین منبر و آمین گفتن پیامبر صلی الله علیه و آله حدیثی را ذکر کردیم ، ولی در اینجا نیز به ذکر حدیثی می پردازیم که در آن حال و هوا می باشد. این حدیث عبارت است از:

«عَن أبی عبداللّه علیه السلام قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : فمن أدرکه - شهر رمضان - فلم یغفر له فأبعده اللّه... و من ذکرت عنده فلم یصلّ علی فلم یغفر له فأبعده اللّه ».

امام محمد باقر علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند هرکه ماه رمضان را درک کند و آمرزیده نشود، خدا او را دور می گرداند و هرکه در نزد او مذکور شوم و بر من صلوات نفرستد، آمرزیده نشود و خدا نیز او را دور گردانیده است.(52)

در کتاب ثواب الاعمال و امالی شیخ صدوق مذکور است که رسول خدا صلی الله علیه و آله در خطبه ای که برای ماه مبارک رمضان خواند فرمود:

[ 29 ] «قال النبی صلی الله علیه و آله : وَ مَنْ أَکثَرَ فِیهِ مِنَ الصَّلاةِ عَلَی ثَقَّلَ اللَّهُ مِیزَانَهُ یوْمَ تَخِفُّ الْمَوَازِینُ».

هرکه بر من در این ماه فراوان صلوات بفرستد، حق تعالی ترازوی اعمال او را سنگین می گرداند در روزی که ترازوی اعمال سبک باشد.(53)


صلوات در روز مبعث

گرچه در هر زمانی صلوات فرستادن نیکوست، لکن در بعضی از اوقات، دارای پاداشی ویژه است. از آن جمله صلوات در شب و روز مبعث رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

[ 30 ] «الْحَسَنِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبا عبداللّه علیه السلام قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک لِلْمُسْلِمِینَ عِیدٌ غَیرَ الْعِیدَینِ؟ قَالَ: نَعَمْ یا حَسَنُ أَعْظَمُهُمَا وَ أَشْرَفُهَا قُلْتُ لَهُ: وَ أَی یوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: یوْمٌ نُصِبَ أَمِیرُ الْمُوءْمِنِینَ علیه السلام فِیهِ عَلَماً لِلنَّاسِ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاک وَ مَا ینْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیهِ قَالَ تَصُومُهُ یا حَسَنُ وَ تُکثِرُ الصَّلاةَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ لا تَدَعْ صِیامَ یوْمِ سَبْعٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ رَجَبٍ فَإِنَّهُ هُوَ الْیوْمُ الَّذِی نَزَلَتْ فِیهِ النُّبُوَّةُ عَلَی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ ثَوَابُهُ مِثْلُ سِتِّینَ شَهْراً لَکمْ».

حسن بن راشد گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: «آیا غیر از اعیاد مشهوره، عید دیگری نیز هست؟» فرمود : شریف ترین و کامل تر از همه آن ها روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مبعوث گردید.

عرض کردم: «آن روز، کدام روز بود؟» فرمود: «آن روز شنبه بیست و هفتم ماه رجب بود.» عرض کردم: «در آن روز، چه عملی باید به جای آورد؟» فرمود: روزه می گیری و صلوات بسیار بر محمد و آل محمد می فرستی.(54)

* * *


موارد و جلوه های مختلف اهتمام به صلوات


1. صدقه زبان

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در جمع صحابه خود فرمود:

[ 31 ] «ألا و تقرّبوا إلی اللّه بالطاعات یجزل لکم المثوبات، و قصّروا أعمارکم فی الدنیا بالتعرّض لأعداء اللّه فی الجهاد لتنالوا طول أعمار الآخرة فی النعیم الدائم الخالد، و ابذلوا أموالکم فی الحقوق اللازمة لیطول غناوءکم فی الجنّة.

فقام ناس فقالوا: یا رسول اللّه نحن ضعفاء الأبدان قلیلو الأموال لا نفی بمجاهدة الأعداء و لا تفضل أموالنا عن نفقات العیالات، فماذا نصنع؟

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : ألا فلیکن صدقاتکم من قلوبکم و ألسنتکم.

قالوا: کیف یکون ذلک یا رسول اللّه ؟ قال صلی الله علیه و آله : أمّا القلوب فتقطعونها علی حبّ اللّه و حبّ محمّد رسول اللّه و حبّ علی ولی اللّه و وصی رسول اللّه و حبّ المنتجبین للقیام بدین اللّه و حبّ شیعتهم و محبّیهم و حبّ إخوانکم الموءمنین و الکفّ عن اعتقادات العداوات و الشحناء و البغضاء.

و أما الألسنة فتطلقونها بذکر الله تعالی بما هو أهله و الصلاة علی نبیه محمّد و آله الطیبین فإنّ اللّه تعالی یبلّغکم أفضل الدرجات و ینیلکم به المراتب العالیات».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ای مردم! با اطاعت خدا، به خدا نزدیک شوید تا این که خداوند شما را به خیر برساند. اسارت های خود را در دنیا کم کنید و متعرض دشمنان خدا شوید و در جنگ شرکت کنید تا اعمال شما در قیامت زیاد شود و از مال های خودتان در حقوق لازم انفاق کنید.

در این حال، مردم بلند شدند و عرض کردند: «ای رسول خدا! بدن ما ضعیف است و مال و منالی هم نداریم که بذل و بخشش کنیم، پس چه کنیم؟» حضرت فرمودند: «صدقات قلبی و زبانی بدهید.»

باز مردم سؤال نمودند: «چگونه صدقه بدهیم؟»

حضرت فرمودند: صدقات قلبی، این است که قلبتان را با محبت خدا و محمد، رسول خدا و علی، ولی خدا، و همه کسانی که برای قیام در راه دین خداوند انتخاب شده اند (ائمه معصومین علیهم السلام ) و محبت شیعه آن ها و کسانی که از دوست داران شیعیان هستند را در دلتان ایجاد کنید. اما صدقات زبان، این است که مشغول به ذکر خداوند باشید و صلوات بر محمد و آلش بفرستید، زیرا خداوند شما را به واسطه این اعمال به بهترین درجات می رساند.(55)


2. بخیل ترین مردم

[ 32 ] پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«إنّ ابخل النّاس من ذکرت عنده و لم یصلّ علی».

بخیل ترین مردم کسی است که نام من نزد او برده شود و آن شخص صلوات نفرستد.(56)


3. هنگام بوییدن گل

یکی از مواردی که صلوات فرستادن مورد تأکید قرار گرفته است، هنگام بوییدن گل است. در احادیث آمده است:

[ 33 ] «عن مالک الجهینی قال: ناولت أبا عبداللّه الصادق علیه السلام : شَیئاً مِنَ الرَّیاحِینِ فَأَخَذَهُ فَشَمَّهُ وَ وَضَعَهُ عَلَی عَینَیهِ ثُمَّ قَالَ: مَنْ تَنَاوَلَ رَیحَانَةً فَشَمَّهَا وَ وَضَعَهَا عَلَی عَینَیهِ ثُمَّ قَالَ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ تَقَعْ عَلَی الاْءَرْضِ حَتَّی یغْفَرَ لَهُ».

مالک می گوید: گلی به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام دادم، گرفتند و بوییدند و بر هر دو دیده گذاشتند. پس فرمودند: هرکه گلی را بگیرد و ببوید و بر دیده ها بگذارد و بگوید:

اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد

هنوز بر زمین نگذاشته باشد؛ گناهانش آمرزیده می شود.(57)

هم چنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

[ 34 ] «مَنْ صَلّی عَلَی وَ لَمْ یصَلِّ عَلی آلی لَمْ یجِدْ ریحَ الجَنّة».

کسی که بر من صلوات بفرستد ولی بر آل من صلوات نفرستد بوی بهشت را استشمام نخواهد کرد.(58)

و نیز فرمود:

[ 35 ] «مَنْ نَسِی الصَّلاةَ عَلی أخْطَأْ طَریقَ الْجَنَّةِ».

کسی که صلوات بر من را فراموش کند، راه بهشت را گم کرده است.(59)

یعنی درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله چنان ارجمند است که فراموش کننده آن از مسیر آسان بهشت دور می گردد یا آن که فراموش کردن ذکر صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله باعث فراموشی دستورات آن حضرت شده و انسان را از مسیر بهشت دور می سازد.


4. پیامبر و اولین منبر

پیامبر آمین گفت

پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مسجد النبی در حالی که پشت به یکی از ستون هایش داده بود، خطبه می خواند. خانمی پیشنهاد کرد که چون خواهر زاده ام نجار است منبری برای شما بسازد که مورد استقبال آن حضرت قرار گرفت. برای اولین بار که آن حضرت قدم روی پله های آن نهاد، سه بار در سه پله آن «آمین» گفت که نظر همه حضار را به خود جلب کرد.

[ 36 ] «عن جابر بن عبد اللّه أنّ النبی صلی الله علیه و آله رقی المنبر فلمّا رقی الدرجة الأولی قال: آمین ثمّ رقی الثانیة فقال: آمین، ثمّ رقی الثالثة فقال: آمین، فقالوا: یا رسول اللّه سمعناک تقول آمین ثلاث مرّات، قال: لمّا رقیت الدرجة الأولی جاءنی جبرئیل فقال: شقی عبد أدرک رمضان فانسلخ منه و لم یغفر له، فقلت: آمین، ثمّ قال: شقی عبد أدرک والدیه أو أحدهما فلم یدخلاه الجنّة، فقلت: آمین، ثمّ قال: شقی عبد ذکرت عنده و لم یصلّ علیک، فقلت: آمین».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مسجد به ستونی که بعداً به عنوان ستون حنانه شهرت یافت پشت داده سخنرانی می کرد تا آن که به دست بعضی از مؤمنان، منبری ساخته شد که دارای چند پله بود. آن حضرت در اولین مرتبه ای که پای مبارک را بر پله اول منبر نهاد فرمود: «آمین.» سپس بر پله دوم پاگذارد و فرمود: «آمین.» در حال بالا رفتن به پله سوم نیز فرمودند: «آمین.» پس از پایان خطبه آن حضرت، اصحاب حاضر در مجلس از سِر آمین بدون دعا سؤال نمودند. حضرت پاسخ دادند: دعا کننده جبرئیل بود و چون بر پله اول پانهادم دعا کرد و گفت: «هر کسی که پدر و مادر خود را درک کند ولی از راه به جهت خدمت به آنان آمرزیده نشود از رحمت خداوند، دور باد!» پس به من گفت آمین بگویم و گفتم. وقتی بر پله دوم منبر پا نهادم، جبرئیل دعا کرد و گفت: «هرکس نام تو در نزد او برده شود و صلوات نفرستد و به آن حال بمیرد، به دوزخ درآید و خداوند وی را از رحمت خود دور سازد.»

پس به من گفت آمین بگویم و من گفتم. و وقتی به پله سوم پا نهادم، جبرئیل گفت: «هرکسی که شب قدر و ماه مبارک رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، از خدای متعال دور باشد.»

سپس به من گفت: بگو آمین و من نیز آمین گفتم.(60)


اعجاز صلوات و نابود شدن گناهان

[ 37 ] در بسیاری از احادیث آمده است :

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «من صلی علی مرّة لا یبقی علیه من المعصیة ذرّة

؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که یک بار به گونه ای خالصانه و خدا پسند بر من صلوات بفرستد همه گناهان او در معرض غفران قرار می گیرد».(61) البته این حدیث در منابع مختلف با تعابیر مختلفی مشاهده می شود از جمله در مستدرک الوسائل، ج 5، ص 334 آمده است: «

من صلی علی مرةٌ لم یبق علیه من المعصیة ذرة

» همچنین در کتاب اللمعة البیضاء نوشته تبریزی انصاری، ص 492 آمده است:

«من صلی علی مرة لم یبق من ذنوبه ذرة

» البته در کتاب بحارالانوار، ج 91، ص 63 نیز آمده است :

«من صلی علی مرة فتح اللّه علیه باب من العافیة و قال صلی الله علیه و آله : من صلی علی مرة لم یبق من ذنوبه ذرة».

یکبار ارْ کسی، صلواتی نثار من بنمود با صداقت و اخلاص راستین

نابود می شود همه جرم و گناه او شرط آن که حقِّ ناس نباشد بدان قرین



تمامی حقوق مادی و معنوی " یاد یاران " برای " رحیمی " محفوظ می باشد!
طـرّاح قـالـب: شــیــعــه تـم