وبلاگ :
ياد ياران
يادداشت :
فصل شيدايي ليلاها....
نظرات :
0
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فردوس
اف بر تو اي روزگار....که تو را قناعت نيست از آنکه هر صبح و شام، يار از يار جدا کني و فراق آفريني و هجران آوري.
اما آنجا در آن زمان ، در ميان ناله ها و شيون ها و زميني که با خون آنان غسل داده شده بود ، غم نبود آ اندوه معنا نداشت و فقط و فقط عشق بود و پاکبازي اين عاشقان اهورايي .
و امروز اينجاست ، غم اينجاست ،اندوه اينجاست در پس تمام نيرنگ ها و فريب ها ، در پس تمام غارت ها و زشتي ها ، در اوج تزوير و دروغ و حقارت ها ، کجاست آن منتقم جاودان ؟! او هست و ما نيستيم ..
اللهم عجل لوليک الفرج