• وبلاگ : ياد ياران
  • يادداشت : از احوالات جشن تولد تو
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     


    سلام رفيق ...

    به قول رفبق پاييني مون اومدم و خوندم و خوشم هم اومد ولي ...

    درسته خيلي از جشن هاي ما پر از گناهه ...

    درسته شب نيمه شعبان يادمون مي افته آقايي هم هست ..

    درسته جشن هامون شايد ظهور آقارو به تاخير بندازه ...

    ولي ...

    خيلي وقتها همين جشنها عاشق به عاشقان آقا اضافه ميکنه ...

    واسه بعضي ها تلنگري ميشه تا از خواب غفلت بيدار بشن ...

    ياد آقارو زنده نگه ميداره ...

    خداشاهده روز نيمه شعبان يکي از اقواممون که خيلي غير مذهبي هستش و خانومه توي ماشينم بود با شوهرش و تو خيابون داشتيم ميرفتيم به سمت خونه وقتي آوردن از پنجره ماشين کيک دادن بهش و ديد همه جا چراغوني و حاج محمود کريمي هم داره با صداي گرمش مولودي قشنگي ميخونه يه لحظه از ته دلش آهي کشيد و گفت قربون آقا بشم که چقدر داره از تموم بنده هاي خدا گنه کار مثل من و بي گناه مثل بقيه اينطور با سفره باز پذيرايي ميکنه ... بعدش بلند گفت : سلامتي آقا امام زمان و تعجيل فرجش بلند صلوات ...

    يه لحظه دلم به حال خودم سوخت که با اينکه دم از ايمان و خدا و امام زمان ميزنم اندازه اين خانوم هنوز عاشق آقا نشده ام که از ته دلم صداش کنم ...

    حالا ديدي جشن تولدش چيکار با دل آدم ميکنه ...